اشعار علی اصغر شیری

 

شعر نخست :

گره می ‌خورد اگر مویت به یال اسپ‌ها در باد

نسیم ترکمن‌ صحرا فقط بوی تو را می‌داد

تو با چشمان خونریزت اگر آشوب می‌کردی

به دنبالت قشون ترکمن‌ها راه می‌افتاد

خروش مادیان‌ها دشت را در خویش می‌ رقصاند

خروش مادیان‌ها بود و هی فریاد ، هی فریاد

مسیر کوچ را گم کرده‌ ام در چشم‌های تو

نگاهت می ‌برد این ایلیاتی را به عشق ‌آباد

جنون ، صحرا به صحرا می‌ برد با خود مرا چون عشق

جنون ، صحرا به صحرا می‌ برد ، تا هر چه باداباد

طنین نام تو پیچیده در آواز کولی‌ها

مگر آوازهای بومی ‌ام را می ‌برم از یاد ؟

کنار آتش این کولیان با من شبی سر کن

اگر‌چه فال تو خاکسترم را می‌دهد بر باد


شعر دوم :

به دور شهر مصیبت ‌زده حصار کشیدند

شبی که آتش عصیان به این دیار کشیدند

بـه روی بیرق بر خاک سرنگون‌ شده شهر

نشان کاوه شکستند و نقش مار کشیدند

قشون یکسره در هم‌ شکسته غرقه خون شد

و تازیانه به هر اسب بی ‌سوار کشیدند

نگاه تازه‌عروسان شهر، یکسره بر در

میان حجله نشستند و انتظار کشیدند

شبانه عده‌ای از ترس سایه‌های شبیخون

میان آتش و خون نقشه فرار کشیدند

که مرده است؟ که زنده است؟ شهر یکسره خالی است

تمام مردم این  شهر را  به دار کشیدند

غروب بود که با نعش مردگان سر دار

میان معرکه یک شهر بی ‌مزار کشیدند


واژگان کلیدی: اشعار علی اصغر شیری،نمونه شعر علی اصغر شیری،شاعر علی اصغر شیری،شعرهای علی اصغر شیری،شعری از علی اصغر شیری،یک شعر از علی اصغر شیری،غزل غزلیات غزل های غزلی از علی اصغر شیری،علي اصغر شيري.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها