شعر نخست:
انحنای موج موهای تو نستعلیقی است
پیچ و تاب و حالت ترکیب آن تعلیقی است
در میان طرح های خوب دیداری تو
فرم چشمان تو طرحی ویژه و تشویقی است
صفحه های بی شمار از خوبیت باید نوشت
در نگاه تو هزاران مورد تحقیقی است
در مقالات من از موضوع زیبایی تو
روی زیبای تو با گــل حالتی تطبیقی است
بی وجود مستمر تو غنی سازی عمر
یک روند کند بی آینده ی تعلیقی است
شعر دوم:
پُرِ زخمم و غم قهرِ تو مانند نمک
به گمانم که بمیرم، تو بگویی به درک
به هوای تو دلم یکسره، آرام و یواش
می کشد از سر دیوار حیاط تو سرک
مدتی هست که فهمیده ام آن خنده ی تو
در خودش داشته مجموعه ای از دوز و کلک
تا که من دق کنم از غصه، برایش هر روز
می کشی سرمه و سرخاب و سفیداب و زَرک
رنگ و رویم شده از تندی اخلاق تو زرد
شده ام لاغر و پژمرده، لبم خورده ترک
دوستی گفت: “گمانم که به این حالت تند
عاشقی را زده در خانه ی قلب تو محک”
“دوستت دارم” و با گفتن آن صدها بار
داده ام دست دل سنگ و سیاه تو گَزک
گفته بودی که شکایت نکنم…چشم! دعا:
حافظت دست خدا باشد و اَللهُ مَعک
شعر سوم:
چشم جادویی و موهای رها از روسری
روی لبها رنگ سرخ و شکل موها پرپری
مثل شمشیری که با یک ضربه آدم میکشد
قاتلی، آدمکشی، اما به طرز دیگری
تو بدون شک چونآن خوبی که در یک ثانیه
آبروی جمع بتهای جهان را میبری
یا به قول شاعران روزگاران کهن
پردهی ایمان اهل ادعا را میدری
با توجه به نگاه نافذ و ابروی خاص
از تمام دختران آنچونآنی برتری
دختر سالی اگر شایستهسالاری کنند
نمرهات بالاترین حد کلاس دلبری
لایق نام خدایانی تو، زیرا گفته اند:
“قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری”
تو به جای من قضاوت کن که آیا ممکن است
رد شوم از روبهرویت بیخیال و سرسری؟
واژگان کلیدی: اشعار جواد مزنگی،نمونه شعر جواد مزنگی،شاعر جواد مزنگی،شعرهای جواد مزنگی،شعری از جواد مزنگی،یک شعر از جواد مزنگی،غزل جواد مزنگی،غزلیات جواد مزنگی،غزل های جواد مزنگی،غزلی از جواد مزنگی،شعر سنتی جواد مزنگی.